پارادوکس مور و نظر ویتگنشتاین در باره آن

author

Abstract:

جورج ادوارد مور در دو مقاله خود به دو جمله اشاره می کند که در هر یک به ظاهر تعارضی میان صدر و ذیل جمله وجود دارد که از آن به پارادوکس مور تعبیر می شود: «من سه شنبه گذشته به سینما رفتم اما باور ندارم که این کار را انجام دادم». «من باور دارم که او بیرون رفته است، اما او بیرون نرفته است». از نظر مور پارادوکس در این است که از یک سو شخص در باره خود سخن به ظاهر متناقض و یاوه ای می‌گوید و از سوی دیگر این سخن در باره او می تواند صادق باشد. در پیرامون این پارادوکس مسائل متعددی مطرح شده است از جمله اینکه این پارادوکس نه تنها در اظهار بلکه در باور، اندیشه، تمایلات و مانند اینها نیز مطرح می‌شود. مسأله دیگر اینکه گفته اند که در پارادوکس مور دو تقریر را باید از هم متمایز کرد: یکی تقریر حذفی که مثال آن این است: «p و من باور ندارم که p » و دوم تقریر ارتکابی که مثال آن این است: «من باور دارم که p، اما چنین نیست که p». ویتگنشتاین کشف این پارادوکس را مهمترین کار مور می داند که در آن نوع خاصی از بی‌معنایی و یاوگی مطرح شده است. وی از تأثیر بسیار این کشف بر خود سخن می‌گوید. در این پژوهش می کوشیم پارادوکس مور را در آینه تحلیل مفسران اندیشه‌اش به ویژه نظر ویتگنشتاین در باره آن تحلیل و بررسی کنیم.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

پارادوکس مور و آگاهی

جملات موری جملاتی مانند "P اما من باور ندارم که P" و "P اما من باور دارم که ~P" هستند که علی‌رغم ممکن الصدق بودن محتوای آنها اظهار یا باور به آنها با نوعی پوچی (absurdity) همراه است. بر اساس برخی از خوانش‌های نظریه‌های مرتبه بالاتر آگاهی مانند نظریه‌های فکر مرتبه بالاتر (HOT)، ادعا می‌شود باورآگاهانه نسبت به جملات موری ممکن نیست به این معنا که شخص با باورِ آگاهانه آن‌ها در مجموعه باورهای خود دچا...

full text

استدلال پرسش باز مور در فلسفه اخلاق مور و چالش پارادوکس تحلیل در آن

استدلال ‌پرسشِ‌ باز نقطۀ عطفی در اخلاق تحلیلی معاصر است که بسیاری از دیدگاهای جدید در واکنش به این استدلال مطرح‌ شدند. در این مقاله به نقد و بررسی استدلال ‌پرسشِ‌ باز و مفروضات معناشناختی آن پرداخته‌ و نشان داده‌ایم که این استدلال کاربستی از پارادوکس تحلیل و نظریۀ توصیفی معنا در مورد مفاهیم اخلاقی است. بنا بر پارادوکس تحلیل‌‌، مقوّمات اشیاء در مفهوم آنها دخیل بوده و بدین جهت تعاریف حقیقی که مشتمل ...

full text

پارادوکس کرول از منظر ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر

پارادوکس کَرول بنیادی‌ترین مفهوم منطق، یعنی مفهوم استنتاج را به چالش می‌کشد و چنین می‌نمایاند که در هیچ استنتاجی نمی‌توان از مقدّمات به نتیجه رسید. مقاله‌ی پیش رو این پارادوکس را بر سه اندیشمند بزرگ، ویتگنشتاین، ابن‌سینا، و خواجه نصیر، عرضه می‌کند و می‌کوشد تا راه‌حلّی را از سخنان آنان فرا چنگ آورد. ویتگنشتاین از یک وضع مقدّم «بیان‌ناپذیر» ولی «نشان‌دادنی» در همه‌ی استنتاج‌ها سخن می‌گوید که سرانجام...

full text

رابطه‌ی منطق و زبان از نظر ویتگنشتاین

  در این مقاله، می‌کوشیم تا رابطه‌ی زبان و منطق را از نظر ویتگنشتاین بررسی کنیم. برای این منظور از سه کتاب مهم او یعنی رساله‌ی منطقی-فلسفی، پژوهش‌های فلسفی و در باب یقین استفاده کرده‌ایم. ابتدا این رابطه را در رساله‌ی منطقی-فلسفی‌ توضیح می‌دهیم و نتایج آن را برمی‌شمریم. سپس بعضی از انتقادات واردشده به این تلقی را بررسی می‌کنیم، از جمله نشان می‌دهیم که نگاه ذات‌گرایانه به زبان از نظر ویتگنشتاین ...

full text

تحلیل شناخت از نظر ویتگنشتاین متأخر

ویتگنشتاین در آخرین اثر خود با عنوان در باب یقین به تحلیل شناخت می‌پردازد. او با این ادعای مور مخالفت می‌کند که «من می‌دانم این یک دست است». به اعتقاد ویتگنشتاین، کاربرد واژۀ شناخت، شرایطی دارد و اگر قضیه‌ای فاقد این شرایط باشد، نمی‌توان دربارۀ آن ادعای شناخت کرد. قضایای مور نیز شرایط شناخت را ندارند. بنابراین، نمی‌توان واژۀ شناخت را برای آن‌ها به کار برد و کاربردش در این موارد نادرست ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 8  issue 17

pages  7- 24

publication date 2019-05-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023